سقوط

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

حالا دیگر فقط خودمان مانده ایم ، هیچ کس نیست. هیچ صدایی نمی آید. جهان را طوفان زد. پنجره ها به پرواز در آمدند و آدم ها کوچ کردند. نگران نباش. ما با یکدیگر خواهیم ماند ، حتی اگر جهان قرارهای دیگری داشته باشد. بی دلیل میخندم و میخندی..

نترس ، ایمانت را به خورشید و به آرامش در طوفان ها از دست نده. اگر جهان را در سه حرف بخواهی سه حرف را یاد گرفته ام : ص ب ر. یقین دارم امسال زیر و رو خواهد شد و از ردپای ما ، درختانی می رویند که تا ابد می شود آنها را در آغوش کشید.

چه راه های بلندی برای طی کردن در پیش داریم و چه اشک هایی در کنار هم خواهیم ریخت . خانه ی ویران ، خانه نیست . خانه من و تو جای دیگری ست . نمیدانم کجا؟ اما یک جای دیگری است. من روی زمین دراز کشیده ام و از زیر سقف آسمان را دید میزنم ، کتری آب هم در حال جوشیدن ... اما استکان ها نیستند ، شکسته اند ، قهوه هم سرد می شود..

نود و نه سال دیگری ست.

۰۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۱۶