تنهایی
پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۰۳ ق.ظ
تنهایی تمامی ندارد. جادهای است بی انتها. زور زدن عقربههای ساعتِ خرابی است برای رسیدن به ثانیهای نو. تنهایی یک جمعه کسالت آور است. یک فنجان همیشه سرد، یک موسیقی تکراری. تنهایی یعنی زل بزنی به چشمان آدمت و او از رفتن حرف بزند. تنهایی یک سفر است، یک فرودگاه، یک کوله پشتی. تنهایی یعنی کنار پنجره ساعتها بنشینی؛ بی دلیل. تنهایی برگشتن به هفت سالگی است. دوباره آموختن الفبای زندگی و بزرگ شدنِ با دلهره است. تنهایی نداشتن کسی نیست. تنهایی بودن با آنهاست که دوستشان نداری. تنهایی نگاه های ممتد است به خیابان های آشنا، به آدم های ِعاشق، به قدم زدن.." یک روز آن قدر صبح میشود که بیدار شدن دیگر دیر است."
* نقل ِ قول نمیدانم از کیست .
* بین مودهای تنهایی تنها از زندان هراسی نیست. گمان کنم.
۹۴/۰۷/۳۰